15 اصل تصمیم گیری برای موفقیت در کارآفرینی و بیزینس

تصمیم گیری در کارآفرینی:
یکی از راه های تصمیم گیری برای موفقیت چارچوب دادن به ذهن خود با استفاده از راه های عملی تصمیم درستی میگیرند. در این مقاله با استفاده از کتاب “روی همه داراییات ریسک نکن ” به بیان 15 اصل میپردازیم که راهگشای کارآفرینان برای گرفتن تصمیمات درست در جهت رسیدن به موفقیت است.
« 15 اصل «تصمیم گیری» برای موفقیت در کارآفرینی برگرفته از کتاب روی همه داراییات ریسک نکن »
دادن آمادگی ذهنی به کارآفرین
یک کارآفرین موفق نیاز به چارچوب ذهنی درست دارد، یعنی به ایده های فرد اعتماد کند و شجاعت عملی کردن آن را داشته باشند و به سخت کار کردن تمایل داشته باشند. استفاده از چارچوب باعث میشود که ریسک ها کاهش پیدا کنند و به ساده سازی تصمیم گیری کمک کند؛ بنابراین کارآفرینان با آماده شدن برای شکست و استفاده از چارچوب، میتوانند احتمال موفقیت خود را افزایش دهند.
توسعه نگرش صحیح، کارآفرینان را از نظر ذهنی و احساسی برای شروع موفقیت آمیز کسب و کارخود آماده میکند. توسعه چارچوب ذهنی مناسب برای کارآفرینی با این هفت اصل آغاز میشود:
- اصل ۱: کارآفرینی یک حرفه است.
- اصل ۲: کارآفرینان موفق نیز درست مانند شما هستند.
- اصل ۳: هیچ رازی برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد.
- اصل ۴: شانس بخشی از این معادله است.
- اصل ۵: وقتی تنها به یک پیمانه نیاز دارید، هرگز به یک گالن نمیرسید.
- اصل ۶: همه چیز تنها پول نیست.
- اصل ۷: ترس را بپذیرید.
اصل ۱: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ کارآفرینی یک حرفه است.
بسیاری از ما معتقدیم که کارآفرینی به معنای شروع کسب و کار خودتان است؛ اما کارآفرینی یک فرآیند و مسیری که طی آن یک سری کارها را انجام میدهیم تا به هدف برسیم. شما اگر در این مسیر قرار بگیرید با شکست هایی روبرو میشوید که برای کارآفرین با ارزش میباشند چرا که تجارب حاصل از شکست موجب پیروزی در کسب و کار میشود.
کارآفرین ممکن است در مسیر به اتفاقات غیرقابل پیش بینی برخورد کند ولی آمادگی ذهنی را داشته باشد که جدای هر اتفاقی که میافتد مسیر را رها نکرده و از راه دیگر ادامه داد.
همه حرفه ها باید تشخیص دهند که شکست ها اجتناب ناپذیر هستند. با ملاحظه اینکه کارآفرینی به عنوان یک حرفه است، آسان تر میتوانید این مفهوم را بپذیرید تا منتظر بمانید یک ورشکستگی را تجربه کنید. با آماده شدن برای چنین شکستی، با ارائه عملکرد مناسب در زمان بحران، میتوانید نیرو و منابع کافی برای یک شانس دوباره را حفظ کنید و داشته هایتان بیشتر از این در راه نادرست تلف نشوند.
نمونه کارآفرینی که در مسیر رسیدن به موفقیت، با شکست روبرو شده:
سام والتون، مؤسس شرکت والمارت، یک یا دو شکست را تجربه کرده است. او اولین فروشگاه خود، یک شعبه از فروشگاه زنجیره ای بن فرانکلین در نیوپورت، می سی سی پی را به یکی از سودآورترین فروشگاه ها در این منطقه تبدیل کرده بود. گرچه زمانی که او اجاره نامه فروشگاه را امضا میکرد، فراموش کرد تا بندی به آن اضافه کند که بتواند پس از ۵ سال اول آن را تمدید کند. با اینکه سام در آن پنج سال موفق شده بود اما زمانی که موعد اجاره سر آمد، صاحبخانه او را بیرون انداخت؛ اما سام والتون خیلی زود خود را بازیافت و با پولی که از صاحب ملک گرفت کسب و کار دوم خود را در شهر کوچک بنتونویل در ایالت آرکانزاس شروع کرد.
اصل ۲: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ کارآفرینان موفق نیز درست مانند شما هستند.
چندین صفت به عنوان بخش های جدایی ناپذیر از کارآفرین ایده آل ترسیم شدهاند: داشتن سطح بالای انرژی، هوش، عزم و اراده توانمندی، درجه بالایی از انگیزه، تلاش، خلاقیت، شجاعت جوانی، اعتماد به نفس، نیاز بسیار زیادی برای دستیابی به موفقیت و توانایی نگاه کردن به چیزها از زاویه دیگر، دوام و تصمیم گیری سریع دارد.
عقل سلیم به ما میگوید که هیچکس نمیتواند تمامی این ویژگی ها را داشته باشد. بعضی از علمای برجسته مدیریت مثل هنری مینتزبرگ صریحاً بیان کرده که نمیتوان ویژگی های خاصی را برای یک کارآفرین عنوان کرد و در حقیقت کارآفرینان نشان دادهاند که ویژگی های مختلف و گوناگونی دارند. مثلاً بعضی ها اجتماعی و بعضی ها کم حرف و گوشه گیرند. بعضی ها محافظه کار و محتاط ولی بعضی ها ریسک پذیر. به طور مثال سم والتن که در اصل قبلی ذکر شد: شخص منظمی نبود و به سختی می توانست بر اساس یک برنامه منظم عمل کند.
به طور خلاصه، کارآفرینان موفق هیچ تفاوتی با بقیه ندارند و مثل ما هستند میتوان ویژگی هایی که ضعف در آنها وجود دارد را با تمرین و تکرار تقویت کرد. با این حال همیشه یک سری حداقل هایی وجود داشته یعنی بیشتر کارآفرینان پشتکار زیادی داشته و کمتر کسی به این نتیجه رسیده است که به آسانی میشود یک کارآفرین موفق شد.
نکته اینجاست که زیاده روی در هر یک از ویژگی ها برای کارآفرینان مشکل ساز میشود. مثلاً کارآفرینان تلاش و سختی زیادی در مسیر متحمل شده و تا آخرین حد توان روحی، فیزیکی و مالی صدمه میبینند. در اینجا پشتکار تبدیل به از کارافتادگی و ناامیدی و دلسردی میشود.
میانه روی و اعتدال در داشتن ویژگی ها اصل مهمی برای کارآفرین میباشد.
اصل ۳: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ هیچ رازی برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد.
همه ما شنیده ایم که تنها چیزی که شما برای دستیابی به هدف نیاز دارید، نگرش مثبت است؛ اما کارآفرینان با تجربه میدانند که فاکتورهای زیادی وجود داشته که به موفقیتشان منجر شده و صرف داشتن یک نگرش و ویژگی مثبت کافی نیست و مجموعه ای از عوامل باعث پیروزی می گردد. داشتن یک نگرش مثبت مهم است، اما هرگز نمی تواند موفقیت را تضمین کند.
خیلی از نویسندگان تلاش کردند که رمزهایی را برای موفقیت برشمرند، ولی گفته هر یک با دیگری متفاوت است و بنابراین رموز زیادی تا حالا بیان شده است. هر الگویی که در کسب و کار ظاهر میشود و هر فرصت کسب و کاری که ایجاد میشود، منحصر به فرد است، بنابراین عواملی هستند که می توانند منجر به موفقیت یا ورشکستگی شوند و این زیبایی کارآفرینی است.
منابع، تجربیات، مهارت ها و تصمیماتی که برای یک کسب و کار شکست خورده به کار گرفتید، ممکن است تنها چیزی باشد که شما برای موفقیت در کسب و کار بعدی خود نیاز دارید.
اصل ۴: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ شانس بخشی از معادله کارآفرینی است.
اینکه میگویند شانس خوب در موفقیت یک فرد ایفا میکند، درست نیست و هر کسی باور دارد که شانس بد، نقش مهمی در نابودی یک معامله دارد، بلافاصله بعنوان یک بازنده شناخته میشود؛ اما شانس همیشه بوده و همیشه بخشی از معادله است.
برندهها شانس خودشان را خلق میکنند.
داستی هرویت میگوید که شانس، به شکل “وراثت، روابط خانوادگی، زمان بندی، استعداد خدادادی، سرمایه گذاری دولتی و غیره ” نقش مهمی در تعیین موفقیت در اغلب تلاش های انسانی ایفا میکند. میکایل جردن سخت کار میکرد اما بسیاری از ثروتش را وسیله ی ویژگی های خوب خدادادی مانند قد و ظاهر دوستانه و… به دست آورده بود.
شانس خوب برای کارآفرینان میتواند به شکل زمانبندی خوب، یک جلسه اتفاقی، یک تعبیر خواب خوب و یا تغییر ناگهانی و مطلوب در سلیقه مشتری یا تکنولوژی باشد. شانس بد میتواند از طریق رکود اقتصادی، مرگ یا بیماری یک مشتری یا شریک کلیدی، یک بلای طبیعی یا تغییرات نامطلوب در تکنولوژی یا ذائقه مشتریان به وجود آید.
اینطور نیست که اگر افراد توانایی کافی داشته باشند میتوانند چنین شانس بدی را پیش بینی میکنند بلکه هیچ کارآفرین نمیتواند تمامی حالات ممکن را پیش بینی کند و یا یک برنامه اقتضایی مناسب را توسعه دهد. چیزی که برنده را از بازنده جدا میکند توانایی تشخیص وقایع به عنوان یک شانس خوب یا بد و سپس توانایی عمل کردن به آنها است، این واقعیت احتمال موفقیت را افزایش میدهد.
البته، شما باید یاد بگیرید که بین تصمیمات بد و بدشانسی تمایز قائل شوید تا بتوانید تعیین کنید که پیشرفت ها در چه مواردی ساخته میشود، اما اگر این شانس بدی است که به سرنوشت شرکت شما کمک کرده است. اگر شانس بد نقشی در نابودی شرکتتان بازی میکند، آن وقت میتوانید به خود بگویید که احتمالاً اجتناب ناپذیر است که میتواند به حفظ روحیه شما کمک کند. درک کنید که دفعه بعد همه چیز میتواند بسیار متفاوت باشد.
اصل ۵: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ وقتی تنها به یک پیمانه نیاز دارید، هرگز به یک گالن نمیرسید.
بسیاری از نویسندگان کسب و کاربر این باورند که تنها با رسیدن به ستاره ها میتوانند به استقلال مالی و شادی دست یابند، اما ما استدلال میکنیم که تعیین اهداف منطقی بیشتر میتواند رضایت بیشتری به شما بدهد و شانس شما را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. اهدافی که بر روی یکدیگر ایجاد میشوند اغلب به عنوان نقطه عطف اشاره میشوند. با ایجاد نقاط عطف کوچک و دست یافتنی، یک پایه و اساس محکمی که اختیاراتی را خلق میکند بسازید، خواه برای تقویت یک تجارت، خواه برای خلق یک معامله.
در یک تحقیق دانشگاه کالیفرنیا به این نتیجه رسیدند که افزایش ثروت، شادی فرد را به طور خلاصه بهبود میدهد. به عبارتی هیجان ثروت به سرعت از بین میرود و همیشه کسی است که چیزهای بیشتری دارد. پیگیری اهداف مالی بالا اغلب منجر به رضایت کمتر میشود. اگر به هدف های عالی خود نزدیک نشوید، احساس شکست میکنید و پشیمان خواهید شد. این نتایج نشان میدهد که شما تنها باید تلاش کنید تا به نقطه ای دست پیدا کنید که در آن ثروت اضافی دیگر هیچ فایده روانی یا عاطفی برای شما نخواهد داشت. حد مطلوب ثروت برای بعضی افراد آن است که سرمایه ای برای پرداخت هزینه تحصیلات فرزندان و بازنشستگی داشته باشند. برای بعضی حد مطلوب ثروت، استقلال مالی معنی میدهد. به هر حال ثروت زیاد الزام ندارد.
اشتیاق به ثروت زیاد منجر به ریسک بیشتر شده و آن هم احتمال ورشکستگی را افزایش میدهد به خاطر همین بسیاری از کارآفرینان اهداف معقولتر و معتدلتر که فرصت بیشتری برای موفقیت دارند را انتخاب میکنند.
اصل ۶: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ همه چیز تنها پول نیست.
بدون هدف، ما همانند کشتی معروف بدون سکان هستیم. بعد از تعیین اهداف، گام بعدی یافتن وسیله ای برای رسیدن به این اهداف است. برخلاف مشاغل غیرکارآفرینی، جستجوی سود باید یک هدف مهم برای هر کسب و کار باشد. هر تجارتی که نتواند به سود تبدیل شود، پایدار نیست. با این حال، فرصت های کسب و کار نباید صرفاً بر اساس پتانسیل آنها برای کسب درآمد ارزیابی شود.
سود یک هدف مهم برای کسب و کارشما است، اما کسب پول تنها دلیل شروع کسب و کار شما نیست.
اهدافی که یک کسب و کار میتواند برآورده کند:
- یک رویای مادام العمری
- نیازی برای یک چالش
- تمایلی برای استقلال مالی
- نیازی برای مشارکت کردن در اجتماع خودت
- تمایلی برای انجام چیزی هیجان انگیز
- احساس سربلندی و کمال
- اشتیاقی برای انجام آنچه که دوست دارید
- تمایل برای انجام آنچه که ارزش دارد
- نیاز کسب تجارب تجاری
- امید برای ساختن یک بنیان و اساس برای دیگران
اگر کسب و کارتان موفق به دستیابی به برخی از اهداف زندگیتان شود، حتی اگر کسب و کار به لحاظ مالی موفقیت آمیز نباشد، هنوز هم میتوانید آن را یک موفقیت در نظر بگیرید. دسترسی به یک پیروزی متوسط میتواند به شما در حرکت به سمت کسب و کاربعدی کمک کند.
اصل ۷: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ ترس را بپذیرید.
همه کارآفرینان ترس های مشابهی دارند، مانند از دست دادن جریان فعلی یا آینده درآمد. ترس یک واکنش طبیعی است که شما باید سعی کنید بر آن غلبه کنید و یا آن را نادیده بگیرید. شما باید ترس را در آغوش بگیرید چون ترس بزرگترین انگیزه دهنده است و زمانی که شما میترسید، بیشتر تلاش میکنید. ترس شما را در یک سطح بالایی از آگاهی قرار میدهد و کمک میکند کورکورانه در مقابل رقبا و مسائل روبرو نشوید.
با پذیرفتن مناسب ترس، کیفیت تصمیم گیری ها و کارهای شما افزایش خواهد یافت و عملکرد دقیق تر تنظیم شود.
گرفتن تصمیمات درست
در ادامه هشت اصل دیگر، اصولی را معرفی میکند که به ساده کردن تصمیم گیری شما کمک میکند و شانس موفقیت شما را افزایش میدهد. در صورتی که کسب و کار شما آنطور که امیدوار بودید عمل نکند، شما را برای یک شانس دوم نیز قرار میدهد. تأکید بر به حداکثر رساندن پتانسیل بلند مدت با به حداقل رساندن خطرات کوتاه مدت است.
- اصل 8: هیچگاه روی تمام دارایی خود شرط نبندید.
- اصل 9: اگر با 100 تومان کار شما راه میافتد، 1000 تومان خرج نکنید.
- اصل 10: همیشه قبل از عبور از یک پل امنیت آن را بررسی کنید.
- اصل 11: فقط احمقها بدون چتر نجات پرواز میکنند.
- اصل 12: در ارتباط باشید امّا مواظبت کنید.
- اصل 13: رفیق باز باشید.
- اصل 14: یاد بگیرید که قانون را دور بزنید.
- اصل 15: برای یک خروج بهنگام برنامه ریزی کنید.
اصل 8: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ هیچگاه روی تمام دارایی خود شرط نبندید.
چرا بسیاری از کارآفرینان اینقدر ریسک میکنند؟ بخشی از دلیل فشار اجتماعی است. یک تصور غلط وجود دارد که مقدار ریسکی که فرد مایل به قبول آن است نشانه ای از شخصیت است. هر کارآفرین باید کمی ریسک کند، اما پذیرفتن ریسک های بزرگ به تنهایی صلاحیت کارآفرینی را نشان نمیدهد. کارآفرینان موفق، مدیران خطر هستند، نه مأموران ریسک؛ به عبارت دیگر، خطرات شما باید با دقت در برابر اهداف، شخصیت، تجربه، فرصت و نوع سرمایه گذاری سنجیده شود. برای مثال، هرچه تجربه مربوطه بیشتری داشته باشید، احتمال غلبه بر عدم قطعیت های یک پروژه ریسک دار بیشتر خواهد بود.
باید به خاطر داشته باشید که هر چه ریسک بزرگتر باشد، احتمال سقوط احتمالی بیشتر و بهبودی دشوارتر است
برای طراحی ایده کسب و کار خود این 4 نکته را به ذهن بسپارید:
- ایده های صاف و ساده به نسبت ایده های جدید ریسک کمتری دارند.
- حتی مسیری که قبلاً به خوبی رفته شده است نیز اتفاق های غیر منتظره ای به دنبال دارد.
- ایده های خوب معمولاً تکنولوژی پایین تری احتیاج دارند.
- اجرای یک ایده مهمتر از خود ایده است.
اصل 9: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ اگر با 100 تومان کار شما راه میافتد، 1000 تومان خرج نکنید.
مبلغان کارآفرینی میگویند ”بزرگ فکر کنید “ در حالی که هر چه بزرگتر فکر کنید، به میزان قابل توجهی سرمایه مورد نیاز را افزایش میدهد که ریسک ورشکستگی را افزایش میدهد و منابع موجود برای تلاش مجدد را کاهش میدهد. شروع کوچکتر یک مسیر آرام تر است، همچنین یک راه امن تر برای ایجاد یک کسب و کار پایدار و یک شغل طولانی به عنوان یک کارآفرین است.
کوچک بودن نسبی است و مفهوم آن برای هر شغلی متفاوت است.
چگونه کوچک شروع کردن میتواند به موفقیت شما کمک کند؟
- میتواند اندازه اشتباهات شما را محدود کند. این کار میزان منابع لازم برای اقدام اصلاحی را کاهش میدهد در نتیجه شانس موفقیت کسب و کارشما را افزایش میدهد.
- باعث میشود روی مسائل فکر کنید و آنها را با پول حل نکنید. در نتیجه از منابع بهتر استفاده خواهید کرد.
- میتواند یک مزیت رقابتی به شما بدهد.
- کمبود بودجه شما ممکن است شما را مجبور کند که کسب و کار خود را در جهت مثبت هدایت کنید.
- به شما امکان میدهد درصد بالاتری از مالکیت را حفظ کنید.
- از ورود شما به یک سرمایه گذاری غیرمنطقی جلوگیری میکند.
اصل 10: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ همیشه قبل از عبور از یک پل امنیت آن را بررسی کنید.
برخی افراد معتقدند که سرعت کلید موفقیت کسب و کار است زیرا کسانی که به کندی حرکت میکنند محکوم به شکست هستند؛ بنابراین، به دلیل آرمان گرایی یا بی حوصلگی، کارآفرینان کورکورانه می خواهند سریع تصمیم بگیرند که اغلب با نتایج فاجعه باری همراه است. تجربه به ما میگوید که بسیاری از کارآفرینان موفق سال ها طول میکشد تا دانش و تجربه مورد نیاز را برای موفقیت جمعآوری کنند. اغلب کسانی که محتاطانه حرکت میکنند به برندگان بزرگ تبدیل میشوند.
احتیاط یک اصل اساسی برای هر کسی است که کارآفرینی را به عنوان یک شغل در نظر داشته باشد.
همیشه بهتر است که در دوران اولیه رشد شرکت خود محتاط باشید. احتیاط به شما این امکان را میدهد که مدل کسب و کار خود را بیشتر تست کنید. با انتخاب عاقلانه، میتوانید تعداد و شدت اشتباهات را کاهش دهید و به این ترتیب شانس موفقیت کسب و کارتان را افزایش دهید. با محتاط بودن باعث میشود که در صورت عدم موفقیت سرمایه گذاری، میتوانید ضررهای خود را نیز به حداقل برسانید و شما را برای یک فرصت دیگر برای موفقیت آماده میسازد.
محتاط بودن فرایندی با پنج قانون اساسی است:
- هرگز قبل از مطالعه کامل تصور نکنید که کسب و کاری کاملاً مطمئن و امن است.
- اجازه دهید دیگران پیشگام باشد.
- مطمئن شوید که بازار برای ایده ی شما آمادگی دارد.
- مطمئن شوید قبل از آغاز، محصول و سازمان شما آماده هستند.
- سریعتر از توان سازمانتان حرکت نکنید.
اصل 11: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ فقط احمقها بدون چتر نجات پرواز میکنند.
بسیاری از کارآفرینان هنگامی که کسب و کار خود را آغاز کردند، به داشتن یک طرح پشتیبان اعتراف کردهاند. فرآیند کارآفرینی روان است: شما یک ایده میگیرید، یک مدل کسب و کار ایجاد میکنید، برای محصول و یا خدماتتان درخواست پروژه میدهید و عملیات خود را راه اندازی کنید. شما به معنای واقعی کلمه، صدها فرضیه را در طول مسیر ایجاد میکنید و هنگامی که آنها درست اثبات نشوند اصلاح و تنظیماتی را انجام میدهید. تعدیل و تنظیم دقیق یک ویژگی مهم کارآفرینی است. ایجاد گزینه ها و تضمین امنیت شبکه، نتیجهی طبیعی از این ذهنیت است.
قبل از شروع یک کسبوکار، اطمینان حاصل کنید که یک برنامه پشتیبان دارید.
طرح پشتیبان کامل، طرحی است که متناسب با نیازها و وضعیت شماست و باید سه هدف زیر را دنبال کند:
- این برنامه باید حمایت عاطفی، فکری و مالی شما را در پی یک سرمایه گذاری ناموفق در اختیارتان قرار دهد. به طور ایدهآل این شامل شبکه ای از خانواده، دوستان، یا شرکای تجاری میشود که شما میتوانید در طی یک زمان پر استرس و متغیر به آنها تکیه کنید.
2. یک برنامه پشتیبان خوب باید پایه ای را برای شما فراهم کند تا کسب و کار بعدیتان را راه اندازی کند. قبل از اینکه یک کارآفرین بتواند دوباره امتحان کند، او نیاز به زمان و مکان برای تجدید قوا دارد؛ این “مکان ” میتواند به معنی جا و مکان، شغل جدید، یا صرفاً یک وضعیت ذهنی باشد.
3. یک برنامه پشتیبان خوب باید ورود مجدد به بازار را برای شما آسان تر کند و این برنامه باید به اندازه کافی انعطاف پذیر باشد تا زمان و انرژی لازم را برای انجام تحقیقات و برنامه ریزی مهم، به شما بدهد.
اصل 12: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ در ارتباط باشید امّا مواظبت کنید.
شبکه سازی کاری است که هر کارآفرین باید انجام دهد. ایجاد شبکه ای قوی از خانواده، دوستان، همکاران و مراکز تجاری میتواند به شما یک مزیت رقابتی بدهد که شانس موفقیت شما را بهبود میبخشد. برای ساختن شبکه، شما باید پشتکار داشته باشید، هر کسی را نپذیرید و یاد بگیرید که کجا را جستجو کنید. سپس دائم شبکه خود را ارزیابی کنید.
یک شبکه خوب باید چه کاری برای شما انجام دهد؟
- به شما در کشف فرصت های بالقوه تجاری کمک میکند.
- به عنوان یک عامل انتشار ایده های شما استفاده میشود
- منابع بالقوه مالی و انسانی را در اختیار شما قرار میدهد.
- شما را با شرکای بالقوه، تأمین کنندگان و مشتریان آشنا میسازد.
- منبع مفیدی از تخصص حرفه ای میباشد.
- در تأمین فضا و تجهیزات به شما كمك میکند.
- اگر همه چیز طبق برنامه پیش نرفت، شما را حمایت میکند.
بهترین شبکه ها آن هایی هستند که “اعضای ” آنها سعی میکنند بیش از آنچه از شبکه منفعت بگیرند در شبکه مشارکت داشته باشند
کارآفرینان میتوانند با رعایت این موارد زیر، در برابر شبکهای که ساختهاند، از خود محافظت کنند:
- به کسی اعتماد کورکورانه نکنید.
- همه معاملات خود را به صورت کتبی انجام دهید.
- برخی تفکیک ها را حفظ کنید.
اصل 13: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ رفیقباز باشید.
مردم بر این باورند که اگر شرکتی را راه اندازی کنید، فقط به خدا پاسخگو هستید این درست نیست. شما باید به مشتریان، تأمین کنندگان، کارمندان، بانکداران و وکلا در میان افراد دیگر احترام بگذارید و در مقابل آنها هم پاسخگو هستید. كسب و کارهای مخاطره آمیز موفق آن هایی هستند كه به اعمال تنها يك نفر نسبت داده نمیشوند.
در میان کارآفرینان، کمتر کسی اعتراف میکند که نیاز به یک شریک ندارند. با این حال، یک شریک به شما سود خواهد رساند، زیرا:
- یک شریک میتواند در خطرات و ریسک با شما سهیم باشد.
- شریک میتواند تشویق و پشتیبانی کند.
- هیچکس نمیتواند همه کارها را به تنهایی انجام دهد.
- دو مغز بهتر از یکی است.
- تأثیر چند برابری در شبکه وجود دارد.
- شریک زندگی ممکن است به سرمایه گذاری مخاطرهآمیز، مشروعیت ببخشد.
کسی را که دم دستتان یا در دسترس شماست مثل دوست یا فامیل انتخاب نکنید بلکه شریکی را پیدا کنید که علاقه زیادی به کارآفرینی داشته باشد و از نظر مهارت، تجربیات، دانش و شخصیت برای شرکت شما مفید باشد یعنی مکمل شما باشد. شریکتان در رابطه با كسب و كار و رعایت قوانین با شما دید مشترکی داشته باشد.
اگر شریکانی را انتخاب کنید که از نظر تحصیلات و تجارت متفاوت باشند بر آگاهی و پیشبرد کارآفرین بسیار مؤثر است.
اصل 14: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ یاد بگیرید که قانون را دور بزنید.
ما معتقدیم که اکثریت قریب به اتفاق کارآفرینان آدم های اخلاقی هستند، اما موفق ترین کارآفرینان آموخته اند که چگونه نقش خاکستری را بازی کنند؛ به این معنا که آنها به وضوح قوانین را نقض نمیکنند، بلکه آنها میدانند که چطور در داخل آن ناحیه خاکستری رنگ گسترده که قوانین مشخص را از کارهای غیر اخلاقی جدا میکند، مانور دهند.
دور زدن قانون به طور ضروری باعث به وجود آمدن مزیت رقابتی و کاهش خطرات و ایجاد منابع ارزشمند بیشتر میشود.
فرصت برای دور زدن قانون در چهار حیطه ی زیر اتفاق میافتد:
- کنار آمدن با سیستم: کنار آمدن با سیستم اغلب غیر قابل اجتناب است. شما نباید هیچ کار غیرقانونی انجام دهید، اما گاهی اوقات شما باید خلاق شوید و کمی جسارت نشان دهید تا آنچه را که میخواهید به دست آورید.
- ایجاد تصویری مثبت از خود برای دیگران: ممکن است کارآفرینان با گفتن نصف حقیقت واقعی برای ساختن چهره مثبت از شرکت خود، ضروری یا مصلحت بدانند و این کار ساختگی تأثیر خوبی میگذارد.
- قانع کردن طرف مقابل برای انجام معامله: کارآفرینان موفق میدانند که چطور یک معامله را به پایان برسانند. آنها میدانند که تا چه حد باید پیش بروند تا معامله را تحت فشار قرار دهند. بستن قرارداد یک کار هنری است، بنابراین برخی افراد نسبت به بقیه بهتر هستند.
- فرصت طلب بودن: کارآفرینان موفق، استعداد فرصت طلبی، تشخیص یک فرصت و استفاده از کمی خلاقیت برای سود بردن از آن را دارند.
اصل 15: تصمیم گیری در کارآفرینی؛ برای یک خروج بهنگام برنامهریزی کنید.
یکی از دشوارترین جنبه های کارآفرینی، ایجاد رضایت و توانایی برای خروج به موقع است. مالکان کسب و کاری که یک تصمیم منطقی درباره خروجشان میگیرند کمیاب اند.
تصمیم نادرست برای خروج از کار میتواند شانس دیگری برای موفقیت در کارآفرینی را از بین ببرد.
در این مواقع، فرد میتواند کسب و کار خود را متوقف کند:
- قبل از شروع: اول، شما ممکن است تصمیم بگیرید که ایده تان عملی است و اهداف درست تعیین کرده اید و پیش زمینه و نگرش لازم برای موفقیت آن را دارید. دوم ممکن است متوجه شوید که ایده تان به یک کسب و کار پایدار ختم نمیشود، بنابراین تصمیم میگیرید که شروع نکنید. سوم به این نتیجه میرسید که ایده ی شما برای شخصی دیگر امیدبخش است.
- بعد از آغاز: هنگامی که توانایی و تمایل برای یک خروج بهنگام برای دستیابی به شانسی دیگر برای موفقیت ضروری باشد. یا ممکن است یک انتخاب شخصی باشد و یا سود کسب و کار کمتر از آنچه تعیین شده باشد. در اینجا به خودشان بستگی دارد که همچنان ادامه دهید یا آن را ببندند.
همه چیز در زندگی دارای ریسک است، و تو فقط باید یاد بگیری چطور آنها را هدایت کنی.
رید هافمن
درباره Ramin Mazaheri
همه میتوانند به عظمت برسند چون همه میتوانند به بشریت خدمت کنند. برای خدمت رسانی، تنها به قلبی پر از رحمت نیاز دارید و روحی که از عشق به وجود آمده باشد. به امید رشد و شکوفایی علم در سراسر سرزمینم...
نوشته های بیشتر از Ramin Mazaheri
دیدگاهتان را بنویسید