یک کارآفرین موفق چگونه به آموزش رسمی کارآفرینی نیاز دارد؟

کارآفرین های موفق بسیاری را می شناسیم که آموزش رسمی کارآفرینی ندیده اند، از سوی دیگر دانش کارآفرینی هم بر اساس مطالعه ی رفتار و تصمیم های کارآفرینان تدوین شده است.
به عبارت دیگر، رابطه ی بین علم کارآفرینی و افراد کارآفرین، عکس چیزی است که معمولاً به ذهن میرسد. بیش از آنکه کارآفرین ها به دانش کارآفرینی نیاز داشته باشند، دانش کارآفرینی نیازمند تجربه کارآفرینان است.
ما معمولا کارآفرین های موفق را میبینیم، این در حالی است که تعداد کارآفرین های شکست خورده، بسیار بیشتر از کارآفرین های موفق است.
اگرچه آمار و مطالعات در کشورهای مختلف نتایج متفاوتی داشته است، اما همه ی آنها در یک نکته مشترک هستند و آن این موضوع است که درصد بسیار کمی از کسب و کارها بیش از پنج سال دوام دارند.
بسیاری از کسب و کارهای نوپا، به سرعت ورشکسته می شوند، بخشی از آنها هم پس از چند اشتباه، توسط شرکت های بزرگتر و سرمایه گذاران فرصت طلب، از میدان تجارت خارج می شوند.
گام اول: آیا مدل کسب و کار شما مشخص است؟
بسیارند کسانی که ابتدا تصمیم میگیرند کارآفرین شوند و سپس با خود فکر میکنند که حالا که میخواهیم کارآفرین شویم، چه کاری باید انجام دهیم؟
میتوان حدس زد که این افراد بخش قابل توجهی از آمار شکست کسب و کارهای نوپا را نیز به خود اختصاص میدهند.
میتوانیم بپذیریم که در مراحل اولیه ی کارآفرینی، طرح تجاری یا (business plan) را با همه ی جزئیات آن نداشته باشیم و ندانیم. اما مدل کسب و کار، یکی از زیرمجموعه های طرح کسب و کار است که باید قبل از خلق یک فعالیت تجاری جدید، در ذهن مان شکل گرفته باشد.
مدل کسب و کار و اهمیت آن در کارآفرینی
اگر بخواهیم برنامه مهاجرت به کشوری دیگر را به عنوان یک استعاره مفهومی از خلق کسب و کار در نظر بگیریم با کمی قربانی کردن دقت علمی میتوانیم بگوییم:
مدل کسب و کار، در حد فکر کردن به مقصد سفر، ارزیابی ذهنی (و تحقیق اولیه) در مورد عملی بودن مسافرت و فرصتها و تهدیدهای آن و نیز فکر کردن به مکانیزم های کسب درآمد و هزینه های زندگی در کشور مقصد است.
طرح تجاری، وسیله مسافرت، تاریخ مسافرت، هزینه های سفر، هزینه های اقامت، فرایند جستجوی شغل، جایگزین احتمالی در صورت شکست خوردن برنامه مهاجرت و حتی انتخاب یا عدم انتخاب شریک در این مهاجرت را در برمیگیرد.
اگر چه واژه مدل کسب و کار، با بحث کسب و کارهای اینترنتی رایج شد و گسترش یافت، اما به خاطر داشته باشیم که این مفهوم امروز، همهی انواع کسب و کارها از جمله کسب و کار سادهی خانگی تا بزرگترین کسب و کارهای تولیدی یا بازرگانی یا تکنولوژیک جهان را زیر چتر خود قرار میدهد.
توجه: تا زمانی که یک مدل کسب و کار مشخص در ذهنتان شکل نگرفته، مراحل اجرایی و عملیاتی کارآفرینی را آغاز نکنید زیرا قبل از تعریف دقیق مدل کسب و کار، شما در بهترین حالت، یک علاقه مند به کارآفرینی هستید و نه بیشتر.
گام دوم: آشنایی با مفهوم کسب و کار کوچک
تعریف کسب و کار کوچک چیست؟
شاید چنین سوالی به نظر بدیهی برسد. اما فراموش نکنیم که اندازه کسب و کار را به شیوه های متفاوتی میتوان سنجید. موارد زیر تنها بعضی از معیارهای سنجش ابعاد کسب و کار هستند:
- بر اساس تعداد کارکنان
- بر اساس گردش مالی سالانه یا میزان درآمد سالانه
- بر اساس تعداد مشتریان
- بر اساس سرمایه گذاری اولیه
- بر اساس سن کسب و کار
گاهی یک کسب و کار بازرگانی سه نفری، دهها میلیارد تومان در سال گردش مالی دارد و گاه یک کسب و کار صد نفری کارگاهی، با یک میلیارد تومان اداره میشود.
گاهی یک کسب و کار، فقط بر روی یک مشتری بنا شده (مثلاً یک سازمان بزرگ) و پس از چند سال، ناخواسته مشتریان جدید جذب میکند؛ گردش مالی و تعداد کارکنان زیاد است اما بازار آن کسب و کار هنوز کوچک است.
از آنجا که ما بحث کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای کوچک را در کنار هم قرار دادهایم، فرض مان بر این است که کسب و کار کوچک، با حداقل یکی از شاخصهای زیر شناخته میشود:
- تعداد کارکنان کم (شاید کمتر از ۲۰ نفر) و ظرفیت پایین برای ایجاد اشتغال
- کارآفرینی با سرمایه کم
- سن کم (در دوران تولد و رشد اولیه یک کسب و کار)
- سرمایه گذاری اولیه پایین (به نسبت عرف صنعت خودش)
همچنین مستقل از ساختار مالکیت شرکت (دولتی یا خصوصی بودن) فرض میکنیم که دست مدیران کسب و کار در تصمیم گیری و اجرا تا حدی باز است و گرفتار قواعد سختگیرانه سازمان های بزرگ نیستند.
گام سوم: مفهوم موفقیت و شکست در کسب و کارهای کوچک برای یک کارآفرین
هیچ کس نمیخواهد یک کسب و کار شکست خورده داشته باشد، اما اگر بپرسیم که منظورتان از کسب و کار موفق چیست؟ احتمالاً پاسخ شفاف و مشخصی دریافت نخواهیم کرد، یا لااقل می توان گفت پاسخ افراد مختلف به پرسش معیارهای موفقیت کسب و کار، میتواند بسیار متفاوت باشد.
موفقیت
نکته جالب اینجاست که بسیاری از مردم و کارآفرینان، موفقیت یک کسب و کار کوچک را به بزرگ شدن آن میدانند.
در حالی که وقتی کسب و کار بزرگ می شود، از فضای دیگری صحبت میکنیم. ما باید برای موفقیت یک کسب و کار در دوران کوچک بودن کسب و کار معیارهای مشخصی داشته باشیم.
– مانند پدر و مادری می شویم که موفقیت و خوشبختی کودک شان را در ازدواج و دانشگاه رفتن و شغل یافتن میبینند.
– این نوع رویاپردازی، کودکی را به عنوان یک پل زیر پای بزرگسالی ویران میکند.
– بحث دیگری که بسیار مهم است این است که جنبه های مختلف شکست را بشناسیم.
– یک کسب و کار، فقط به یک شیوه و الزاماً از یک جنبه شکست نمیخورد.
– کسب و کاری ممکن است به علت نداشتن نقدینگی کافی شکست بخورد. کسب و کار دیگری به علت استراتژی نادرست.
– یک کسب و کار به خاطر پیش بینی نادرست از تغییرات محیط نابود میشود و کسب و کار دیگر، به خاطر مدیریت نادرست منابع انسانی.
پس منطقی است به دانش و اطلاعات کافی برای شناختن لایه ها و شیوه های مختلف شکست خوردن، مجهز باشیم.
درباره Ramin Mazaheri
همه میتوانند به عظمت برسند چون همه میتوانند به بشریت خدمت کنند. برای خدمت رسانی، تنها به قلبی پر از رحمت نیاز دارید و روحی که از عشق به وجود آمده باشد. به امید رشد و شکوفایی علم در سراسر سرزمینم...
نوشته های بیشتر از Ramin Mazaheri
دیدگاهتان را بنویسید